کد مطلب:150315 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:209

کشتن بی تهدید
فرهنگ معاویه ای تمام اصول جامعه دینی را درهم می ریزد و می خشكاند و در عین حال كار خود را در ظاهری از انسان دوستی می آراید و انسانیت را متلاشی می كند. بدون اینكه آب از آب تكان بخورد نظم های اصیل انسانی را از بین می برد، بدون اینكه كسی متوجه شود بر سرش آمده، مگر آن


كس كه می تواند بین حق و باطل تمییز دهد و دغدغه حق بودن كارها را دارد و چنین كسی از همه مخالفان فرهنگ معاویه ای خطرناك تر است بدون آن كه انسان شروری باشد و بخواهد تخریب مادی به بار آورد و به همین جهت در چنین فرهنگی همه جانیان پذیرفته می شوند تا به زندگی پوچ خود ادامه دهند، مگر انسانی كه بین حق و باطل تمییز می دهد و باطل و پوچی را می شناسد.

در زمان معاویه تقریبا كسی از مسلمانان نفهمید كه معاویه دارد دینش را از او می گیرد، می گفتند معاویه، حجر بن عدی را می كشد، اشكالی ندارد چرا كه حجر كمی تند و خشن است. آن ها نیامدند بررسی كنند كه با این كارهای معاویه چه بلایی بر سر مردم می آید، این را نفهمیدند. می گفتند معاویه می خواهد كشور را اداره كند و اجازه هم می دهد ما مسلمانی كنیم، حال اگر حجر را هم كشت، چیز خاصی به وجود نیامده است و با كشتن یك انسان كه خطر بزرگی به وجود نمی آید. خدا كند ما این موضوع را خوب متوجه شویم كه فرهنگ معاویه ای، فرهنگ ضد اسلام ولی در اسلام و برای مقابله با اسلام جهانی و ابدی بوده است، در دل اسلامی كه بناست بشر را تا آخرالزمان تغذیه كند فرهنگ معاویه ای آن چنان جا پیدا كرده است كه اسلام می رود بدون اینكه افراد بفهمند، چرا كه فهمیدن آن یك شعور و دقت بیشتری می خواهد. اول باید روشن شود عمق فاجعه از كجاست و چرا در متن اسلام چنین رخنه ای ایجاد می شود؟ به عنوان مثال به تاریخ دوره معاصر نگاه كنیم، رضاخان برای ما، واقعا خطری نداشت، فقط ملت ما را كوبید و كشت ولی معاویه كه رضاخان نیست، رضاخان از روزی كه بر سر كار آمده بود، همه می دانستند كه او یك وابسته انگلیسی و یك قلدر مزدور است، دیدید كه نتیجه هم نگرفت، و به قول یكی از دانشمندان علت اینكه در آن فضای غرب زده زنان ایرانی بیشتر با چادر به سر كردن مأنوس شدند این بود كه رضاخان - مأمور دشمن - آمده بود تا چادر را بردارد و مردم ایران فهمیدند كه چادر به سر كردن اصالتی دارد كه دشمن نمی خواهد این برایشان باقی بماند. عمق فاجعه در فرهنگ معاویه ای اینجاست كه معاویه نمی گذارد


خودخواهی تو تهدید بشود تا خطر را حسی كنی و به مقابله برخیزی - یعنی تا انسان خودخواهی اش از بین نرود و جای آن را حق خواهی نگیرد معاویه را به عنوان خطر نمی شناسد چون فرهنگ معاویه با امنیت دادن به خودخواهی های انسان ها جای خود را بازمی كند و جز امام معصوم علیه السلام چه كسی خودخواه نیست؟